AA-AA

      چو کشور نبا شد تن من  مباد     بدین  بوم و بر زنده یک تن  مباد     **    همه سر به سر تن به کشتن دهیم     از آن به که کشور به دشمن دهیم

**   به پورتال افغانستان آزاد خوش آمدید!**  د آزاد افغانستان پورتال ته ښه راغلاست!**   WILLKOMMEN IM PORTAL „FREIES AFGHANISTAN“ **  WELCOME TO "FREE AFGHANISTAN" PORTAL** BIEN VENUE AU PORTAIL D'AFGHANISTAN LIBREl**

   

 

 

دپلوم انجنیر خلیل الله معروفی                                                                    نیویارک ، 13 جون 2008

 

 

 

 

پاسخ به "پاسخ جناب حفیظ الله خالد"

 

تشکر از هموطن ارجمندم، جناب حفیظ الله خالد، به خاطر کلماتی که در مورد من و مقالات من نوشته اند و تشکر از ایشان که به مقالۀ اخیرم معنون به "ظاهر طنین نمایندۀ مردم افغانستان نیست"، علاقۀ خاص  گرفته بر آن یادداشتهای سودمندی  را در بارۀ ساختمان داخلی "مؤسسۀ ملل متحد" ارائه فرموده اند.

در حالی که جناب خالد در مورد یک نکتۀ جانبی و عرضی مقالۀ من ، معلومات دقیق می دهند، بر موضوعات دیگر مقالۀ بنده متأسفانه دقت کافی نفرموده اند. و من از بهر مثال چند نقطۀ لازم را از "عدم دقت" ایشان بیرون آورده ، برمی شمرم. اما پیش از این"برشمردن" باید به صراحت عام و تام  برایشان بگویم که ایشان به روحیه و پیغام اصلی مقالۀ من نیز توجه نکرده و متوجه نشده  اند که درین مقاله چه چیزی را می خواهم به هموطنان ارجمندم  القاء نمایم . آن جناب گویا به "فرع" نظر داشته اند و "اصل" فراموششان گردیده است.

 

و اینک آن نکات :

ــ  من به استناد خبری که با تعویق پنج روزه در "آژانس خبری پژواک" خواندم، فوراً دست به کمپیوتر بردم و در افشای متن و بطن اصلی این موضوع سطری چند رقم زدم. چون در سفر تفریحی بسر میبرم و نه وقت و نه امکان تحقیق در مورد تاریخچۀ "مؤسسۀ ملل متحد" را داشتم و از طرفی چون انتخاب ظاهر طنین را در چنین یک پستی به نفع وطن و مردمم نمیدانم، منتظر فوت وقت نشده و فوراً آن سطور را تقدیم کردم. هدف اصلی نوشتۀ من نشان دادن سیطرۀ عام و تام اتازونی بر سیاست جهانی و حاکمیت اتازونی بر "مؤسسۀ ملل متحد" و اشغال مستقیم  وطن عزیزم افغانستان بدست امریکا و قوای ناتو  بود.

 

ــ جناب خالد خبر آژانس پژواک" را از مقالۀ بنده که میگوید : « افغانستان در سال ١٩٤٦ عضويت سازمان ملل متحد را كسب كرد و در سال ١٩٦٦ ، عبدالرحمن پژواك به حيث سفير و نماينده دائمى افغانستان در اين سازمان، تعيين گردید.» تمسک گرفته نوشتند : « معلومات فوق که از اژانس  پژواک گرفته شده چنین تصور ایجاد می نماید که مرحوم پژواک اولین سفیر و نماینده دائمی افغانستان در ملل متحد بوده ، در حالیکه از سال ۱۹۴۶ که افغانستان عضویت سازمان ملل متحد را بدست اورد تا سال ۱۹۶۶ یعنی زمانیکه دانشمند نامدار کشور مرحوم پژواک به سمت نماینده دائمی افغانستان در ملل متحد تعین گردید چندین شخصیت دیگر کشور این سمت را عهده دار بوده اند.»  

و در قسمتی دیگر نوشتند : « استاد عبد الرحمن پژواک در سالهای 1966 / 1967  دو بار بحیث  رئیس اسامبله عمومی ارگان دیگر ملل متحد  که در حال حاضر اعضای آن به 192 کشور میرسد انتخاب  و با موفقیت جلسات اسامبله عمومی ملل متحد را که همه ساله در ماه سپتامبر آغاز میگردد تا اخیر به پیش برد.»

چنانکه خود نوشته اید مأخذ من "آژانس پژواک" بوده که از آن نقل قول کرده ام. چون این نکته خارج از موضوع  مهم و اصلی مقالۀ من بود، لازم ندیدم که "اصل" را رها کرده و به "فرع" بپیچم.

اگر جناب خالد دقت میکردند، من جملۀ «... حدوداً پنج دهه پیشتر از امروز، در زمانی که "او تانت" سرمنشی ملل متحد بود....» را در آن مقاله که با توظیف مرحوم پژواک ارتباط میگرفت، با "حدواً" و «در زمانی که "او تانت" سرمنشی ملل متحد بود » قید کرده بودم. اولاً "حدوداً پنج دهه" میرساند که زمان توظیف "تقریبی" است، که « در زمانی که "او تانت" سرمنشی ملل متحد بود » قید دیگری بر آن می افزاید. هردو "قید" گفتۀ مرا از قید "نکته" ای می رهانند  که شما بر آن ایراد گرفته و آن را تصحیح کرده اید. البته "دقیق نبودن تاریخ توظیف استاد پژواک بدان سمت، بر "مضمون اصلی" پیام مقالۀ من اثری ندارد. در هر صورت تشکر از تصحیح تاریخ توظیف مرحوم استاد عبد الرحمان پژواک به ریاست « اسامبلۀ عمومی ملل متحد در سالهای 1966 / 1967».

 

ــ جناب خالد مینویسند : « اینکه  گروه های چپی و راستی  در کشور ما مرتکب جنایاتی گردیده اند جای هیچگونه شک و تردیدی نیست امید است روزی برسد که همه آنهایکه دست شان با خون هموطنان معصوم و بیگناه ما آغشته است به پای محاکمه کشیده شده  پاسخ اعمال شانرا بدهند.

ولی در عین حال  به عقیده من نباید همه را از  الف تا  ی بطور دربست به باد اتهام گرفت در جریان سه دهه اخیر از حکومت های چپی ده هشتاد گرفته تا حکومت های تنظیمی در دهه نود و بعدا طلبان  و اینک دولت فعلی در هر دوره تعدادی از مردم ما قربانی اعمال دولتهای وقت شده اند  اکنون اگر همه ء آنهایرا که هنگام حاکمیت این رژیمها در دستگاه دولت خدمت نموده اند همه را مجرم شمرد و یا بقول آن مرد صلحجو اگر به این متر ها گز شود شاید دیگرهیچ کس در کشور بیگناه باقی نخواهد ماند.»

به جناب ایشان اطمینان میدهم که من در هیچ نوشتۀ خود تمام منسوبان هیچ حزب و هیچ گروه و هیچ تنظیمی را نکوفته ام. چنان که  قسمت آخر یکی از مقالات خود را که معنون بود به " روزی 28 سال پیش از امروز" به همین مطلب مختص ساخته و تقاضاء کرده بودم که تمام منسوبان "خلق ــ پرچم" را نباید کوفت و همه را نباید مطرود شمرد. در آن مقاله چنین میخوانیم :

« جنایتگران و جنایتکاران از هـر گروه و از هـر قـماشی که بوده اند و باشند ــ از جنایتکاران و جنایت گستران "خلق ــ پرچم" گرفـته تا جنایتکاران و جنایت گستران تنظیمی و طالبی و کسانی که همین امروز دست به جنایات عـدید و عظیم میزنند ــ  نه تنها باید در زندگی به محاکمه سوق داده شده  و به سزای اعمال خود برسند ، بلکه به نظر من حتی مردۀ چنین اشخاص نیز باید محاکمه شده و محکوم ابدی تاریخ گردند. روی سخن من در این مقال مگر کسانی اند که مستقـیماً با فاجعۀ ثور و جدی ارتباط میگیرند.

کوفـتن و بد و رد گفـتن کسانی از منسوبان "خلق ــ پرچم" که در رسته های بسیار پائین و در آخرین درجه از سلسلۀ مراتب حزبی  قـرار داشتند و از ایشان هـیچ آزاری به مردم و وطن نرسیده  و از کردۀ خود نادم اند، محض به خاطر انتساب  حزبی، از نظر من کاریست نامنصفانه. باید در ارزیابی چنین اشخاص تجدید نظر شده  و مسؤول و نامسؤول از هم تفکیک گردند. کسانی را که بار کوچکترین مسؤولیت جنایات را بدوش حمل نمیکنند، در رستۀ جنایتکاران دست اول قـرار دادن و ایشان را از صف ملت و مردم  راندن  و طرد کردن،  کاری درست نیست.»

این مقاله را در آن زمان و در زمانی که من عضویت پورتال "افغان جرمن آنلاین" را داشتم ، نوشتم که در پورتال وسیعاً نشر گردید و به نظرخواهی هم گذاشته شد. این امر در مورد تمام مجرمان تمام ادوار صدق میکند، ولی چون جنایتکاران سه رژیم پیش از حامد کرزی، از همه رژیمهای دیگر جنایات بیشتر آفریدند، در حدی که روی تمام جنایتکاران تاریخ ما را سفید گردانیدند، ازین رو مورد ضربۀ بی امان این قلم، مجرمان همین سه دوره بوده اند. من همیشه  "کوفتن ها" را مقید ساخته ام به "جنایتکاران" هر دسته و حزب و تنظیم و تشکل. من پیوسته "جنایتکاران خلق ــ پرچم" را و "جنایتکاران تنظیمی" را و "جنایتکاران طالبی" را کوفته ام. 

مگر جناب خالد نام آن مرد باصطلاح ایشان "صلحجو" را نگرفتند، گرچه من میدانم که این سخنان از کیست و هم میدانم که چه کسانی زیر همین مقوله، هویت و اهداف اصلی خود را پنهان میکنند.

 

ــ  جناب خالد در آخر نوشتۀ خود حسن ختام مقالۀ مرا که نوشتم : « کسانی که غیر ازین می اندیشند، به حالشان باید گریست و زار زار باید گریست!!!!!» نقل کرده و سپس نوشتند :

« ولی کسانیکه غیر از آنچه من در بالا تحریر نموده ام می اندیشند لازم نیست به حالشان گریست من صرف افکار شخصی ام را انعکاس داده ام در یک جامعه مبتنی بر اصول دموکراسی تنوع افکار و نظریات یک امر کاملا طبعی است  آنهایکه با نظرات ام موافق نیستند من به نظر و اندیشه شان احترام میدارم.»

جناب ایشان متوجه نگردیده اند که جملۀ مقالۀ من که نوشتم « کسانی که غیر ازین می اندیشند، به حالشان باید گریست و زار زار باید گریست!!!!!» در ارتباط بلافصل پراگراف قبلی و جلی مقالۀ من است که میگوید : « نه "ظاهر طنین" نمایندۀ "افغانستان" است و نه از "مردم افغانستان" نمایندگی می نماید. "ظاهر طنین"  بنابر مصلحت دول اشغالگر بدین پست منصوب گردیده، و این فقط برای آنست تا نشان بدهند که گویا "افغانستان" دولتی دارد و سیاستی و در سیاست جهانی گویا ارزش و نقشی!!!!!!!!»

بلی من ــ و نه تنها من مسکین ــ بر این نکته و این پراگراف، اعتماد و اطمینان کامل داریم و کسانی که غیر از این می اندیشند، به حال ایشان باید گریست و زاز زار باید گریست!!!!!! کسانی که "ظاهر طنین" را "نمایندۀ افغانستان" و "نمایندۀ مردم افغانستان" میدانند، به حالشان باید سخت گریست!!!!!! کسانی که "دولت افغانستان" را  بحیث یک "دولت مستعمره" نمی پذیرند و برای چنین دولت نوکر در سیاست جهانی نقش و ارزشی قایل اند، بحالشان باید سخت گریست!!!!!!

   

یکبار دیگر میگویم : جناب حفیظ الله خالد در حالی که در مورد ملل متحد و مسائل داخلی آن دقیق فکر کرده اند، مقالۀ مرا متأسفانه بدقت از نظر نگذشتانده ه اند. ایشان که ارتباط اورگانیک کلمات و جملات و پراگرافها را از نظر دور داشته اند، بر نکاتی فیصلۀ خود را صادر میکنند، که بر آن تعمق نکرده اند. اگر آیات مبارکۀ قرآنی نیز در ارتباط "شأن نزول" و مسائل مربوطه مد نظر گرفته نشوند، سعی در تفسیر کردن قرآن هم درست نیست.

کاش جنابشان بر موضوع و مضمون و روحیۀ اصلی مقالۀ من توجه کرده و بر آن نقد مینوشتند. و کاش بر نکات دیگر مقالۀ من دقت کرده و بعد به نوشتن نقد میپرداختند. البته معلوماتی را که ایشان در بارۀ ساختمان داخلی مؤسسۀ ملل متحد ارائه کرده اند، خیلی دلچسپ و قابل قدر است و من به همین سبب از ایشان تشکر میکنم

  

در اخیر این مقاله که بصورت عاجل از سفر نوشته شده و ضمن آن چیزکی از نوک قلم تراوید، سلامهای گرمم را خدمت آن ناقد گرامی ، تقدیم داشته و جوری و تندرستی ایشان را آرزو میکنم. والسلام