AA-AA

      چو کشور نبا شد تن من  مباد     بدین  بوم و بر زنده یک تن  مباد     **    همه سر به سر تن به کشتن دهیم     از آن به که کشور به دشمن دهیم

**   به پورتال افغانستان آزاد خوش آمدید!**  د آزاد افغانستان پورتال ته ښه راغلاست!**   Willkommen im Portal "Freies Afghanistan" **Welcome to "Free Afghanistan" Portal ** Bien venue au Portal d,Afghanistan Librei**

سیاسی 

Political

میرعبدالرحیم عزیز

 

 

برگشت ستراتژیك امپریالیزم روس به  افغانستان

 

روسیه درین اواخر به قدرت نمائی در سطح جهانی آغاز نموده تا بتواند حیثیت از دست رفته اش را باز گرداند.  روسیه وارث حقوقی شوروی است و بازگشت به ایام عظمت طلبی شوروی را در سر میپروراند.  جنگ در ناحیۀ قفقاز )جورحیا، اوسیتا جنوبی، ابكازیا(، نزدیكی با كشور های اسلامی، مخالفت با گسترش ناتو در اروپای شرقی و اعادۀ نفوذ گذشته در افغانستان همه حكایت از هژمونیزم روس میكند. درین جا صرف  اهداف ستراتژیك روس از برگشت به  افغانستان را مورد ارزیابی قرار داده و نقش تخریبی این كشور را در آینده ای  یك افغانستان ناتوان و مستعمره ازنزدیك موشكافی  می نمایم.

 

  بهتر شدن اقتصاد روسیه در سال های اخیر و عاید سرشار از تولیدات نفت و گار، بدون تردید در تحكیم قدرت نظامی و سیاسی روس  نقش برجسته داشته است.  كشور  های امپریالسیتی با بهبودی وضع اقتصادی، به بهانه های مختلف به مانور های سیاسی و نظامی در سطح جهانی و منطقوی می پردازند تا بدینوسیله خود را در تقابل با سایر كشور های امپریالسیتی برازنده نشان دهند و سهمی  در تقسیم دنیا بدست آورند.  برای متجاوزین،  حقوق بشر، آرامش مردم كشور های مظلوم و اسیر و جنایات ضد بشری ارزش ندارد.  قدرت های امپریالیستی به هر عمل تجاوزكارانۀ خویش یك دلیل و یا دلایل سیاسی و حتی حقوقی ارائۀ میدهند و بر تجاوز خود صحه میگذارند.  درین راستا٫ به خدمت گرفتن مزدوران داخلی در راه رسیدن به هدف جز پروگرام كار قدرت های امپریالیستی است.  افغانستان میتواند بهترین مثال درین خصوص باشد.

 

برگشت امپریالیزم روس به افغانستان تصادفی نیست، بلكه بر مبنای یك  محاسبۀ و سنجش های دقیق سیاسی و ستراتژیك استوار بوده است.  سقوط طالبان و مداخلۀ امریكا و ناتو در افغانستان فرصت طلائی را در اختیار روسیه گذاشت تا دوباره اما حساب شده خود را در افغانستان اشغالی  احیا نماید.  روسیه میداند كه چه وقت و تا كدام اندازه میتواند از وضع كنونی افغانستان بهره برداری نماید.  با شناختی كه از سیاست افغانستان دارد، روسیه سعی میكند كه اینبار خود را علنی در دام نیاندازد.  بعوض، روسیه گذاشت كه امریكا و ناتو روز تا روز در باتلاق افغانستان  فرو روند و خودش تا زمان رسیدن فرصت مناسب، نظاره گر ناكامی های پی در پی امریكا در عراق و افغانستان باشد.  البته این بدین معنی نیست كه روسیه برای همیش از افغانستان دست شسته و یا علاقه ندارد،  بلكه صرف نمیخواهد كه بار دیگر در همان دامی بیافتد كه در دهۀ ۱۹۸۰ افتاده بود.  قدم های روسیه احتیاط كارانه،  اما بسیار خطرناك برای  افغانستان اشغالی  است.  موجودیت  یك رهبری وابسته به اجانب در افغانستان توام با بی امنیتی رو به تزاید و خرابی وضع اقتصادی و اجتماعی هر گونه فرصت  مداخله را نه تنها برای روسیه بلكه برای سایر كشور های متجاوز همسایه و غیر همسایه در افغانستان آماده ساخته است.  در حقیقت افغانستان فعلی به مركز ثقل جنگ سرد و جنگ گرم نیرو های اشغالی و كشور های متجاوز همسایه مبدل گردیده است. با در نظر داشت سیالیت  سیاسی  افغانستان، روسیه هم بدون تردید طرح های برای خود دارد كه در تطبیق آن فرو گذاشت نخواهد كرد.

 

امریكا در تجاوز به افغانستان، حمایت روسیه را با خود  داشت.  سقوط نظام طالبی برای روسیه هم آرامش خاطر بار آورد.  امریكا قادر شد كه از خاك كشور های آسیای مركزی برای اكمالات نظامی خود استفاه كند كه بدون پشتیبانی روسیه این یك اقدامی نا ممكن بود.  امریكا هم در عوض به روسیه پاداش داد و مزدوران اش  را در افغانستان به مقامات عالی دولتی نصب نمود و یا در خدمت گرفت.  یك تعداد از خلقیان، پرچمیان و ستمیان را در پارلمان راه داد.  امریكا گذاشت كه برهان الدین ربانی و سایر عمال جعمیت و شورای نظار عضویت ولسی را بدست آورند، اما زمانیكه ربانی پا را بیش از حد فراتر گذاشت و بدون اجازه در ارگ قدم  رنجه نمود، امریكا از دست و پایش گرفته و بدورش افگند.  آن محل قبلاً برای حامد كرزی تضمین شده بود. ضیا مسعود را معاون رئیس جمهور ساخت و دستگاه استخباراتی افغانستان را  از افراد شورای نظار و جمعیت اسلامی پر نمود.  امریكا همچنان ولسوالی كوچك پنجشیر را به ولایت ارتقا داد و نفوس اش را ده مراتبه بلند تر ثبت نمود تا پنجشیر چوكی های بیشتری را در شورا بدست آورد. امریكا همچنان  تعداد چوكی های وكلای متمایل به روسیه و ایران را بیشتر ساخت و بر اعمال ضد بشری و جرایم جنگی عمال روس، ایران و پاكستان صحه گذاشت.  بدین ترتیب، امریكا رضایت روسیه  و ایران را كه متحد یكدیگر اند، در حمایت از تجاوز خود به  افغانستان جلب كرد، اما هیچگونه نقش  نظامی برای روسیه در افغانستان قایل نشد.  نظر به گزارش بی بی سی مورخۀ ۱۸ مارچ ۲۰۰۸، ناتو بار ها تاكید كرد كه "این پیمان برای جلب همكاری روسیه با ناتو در زمینۀ ترانزیت و حمل و نقل سر گرم مذاكره است، لاكن بحث حضور عساكر روسیه در افغانستان مطرح نیست...تصمیم در مورد حضور عساكر روسی در افغانستان، تنها از صلاحیتهای (؟) دولت افغانستان است." علامۀ سوالیه از نویسندۀ مضمون است  كه ادعای ناتو را در مورد  "صلاحیت"  نظام مسعمراتی افغانستان مورد سوال قرار میدهد.

 

در مجموع روابط  امریكا و روسیه به ارتباط افغانستان حتی تا دو سال بعد از تجاوز امریكا بر عراق هم از نگاه شكلی بد نبود.  طبق گزارش تاریخی ۲۱ اپریل ۲۰۰۵ ادارۀ اطلاعات امریكا،  كاندولیزا رایس وزیر خارجۀ امریكا اظهار داشت كه  "روسیه همكار ستراتژیك  امریكا در جنگ علیه ترور و اسلحۀ امحای دسته جمعی است."  لاكن یكه تازی  امریكا درصحنۀ سیاست جهانی و نادیده گرفتن منافع سایر كشور ها،  توسعه ناتو در اروپای شرقی و  جمهوریت های شوروی سابق، گسترش مراكز نظامی امریكا در آسیای مركزی و افغانستان و روش   سیاسی و نظامی امریكا در افغانستان و منطقه، روسیه را نسبت به نیات امریكا مشكوك و بدبین ساخته است.  بنابرین همان حسن نیت قبلی كه بعد از ختم جنگ سرد بر روابط  امریكا و روسیه حاكم بود، دیگر وجود ندارد.  این حالت  خواهی نخواهی تصادمات  سیاسی و دیپلماتیكی را هم در بر داشته است. همكاری قدرت های استعماری  نمیتواند دوامدار باشد.  اهداف استعماری،   منافع  طویل المدت  و بالاخره شیوه كار كشور های  امپریالیستی از هم  متفاوت بوده كه بعد از مدتی  هر یك راه های مختلفی  را در تامین منافع خود تعقیب میكنند.  ما این حالت را در تصادمات نظامی در جورجیا و ناحیۀ قفقاز روسیه می بینیم كه  حسن نیت امریكا و روسیه نسبت به یكدیگر تقریباً به پایان  رسیده است.  در مورد افغانستان هم تضاد های آشكار بین این دو قدرت امپریالیستی پدید آمده است.

 

 شبكۀ اطلاع رسانی افغانستان (www.Afghanpaper.com) از قول سفیر روسیه در كابل به ارتباط  ناكامی ستراتژی ناتو و امریكا  چنین گزارش داد،  "زمانی كه نفس امریكا برآمد، زمان آن فرا میرسد كه ما یكجا با هند و چین كار را به پایان برسانیم... طالبان دیدند كه امریكائی ها با چه مشكلاتی در عراق مواجه گردیدند و درك كردند كه بر این هیولا می توان پیروز شد."  این طرز صحبت آنهم از جانب سفیر روس، عمق تشنج بین روسیه و امریكا را جلوه میدهد.   سفیر روسیه یكی از علل وخامت اوضاع اجتماعی ـ اقتصادی افغانستان را اطمینان بیش از حد امریكائی ها  نسبت به اینكه آنها بهتر از دیگران میدانند، دانست.  سفیر روسیه گفت كه "دول اروپائی ضرورت عاجل شركت روسیه در مسلۀ افغانستان را درك میكنند."  این گفتار زنگ خطری  برای افغانستان خواهد بود.  روی همین بازی های جدی سیاسی  روس است كه مزدوران  مسكو در افغانستان مانند پدرام، ربانی، دوستم و سایرین بیشتر نسبت به  گذشته در كردار و گفتار خود بیباك تر شده اند، زیرا میدانند كه از حمایت یك قدرت جهانی برخوردارند.  با قرار داد های مخفی احمد شاه مسعود با شوروی در پس منظر، برادران مسعود، قانونی و سایر عمال شورای نظار هم خود را  گاه و بیگاهی تبارز میدهند.  مزدوران روس و ایران "جبهۀ ملی"  را برای رویاروئی با یك فرد ضد ملی دیگری مانند حامد كرزی بنیانگذاری نمودند.  سفیر روسیه در كابل حین مصاحبه با بی بی سی بتاریخ ۱۷ مارچ ۲۰۰۸ در مورد "جبهۀ ملی"  اظهار داشت كه "ما آنها را به عنوان مخالف دولت نمی بینیم."  این  جملۀ سفیر روسیه، دورنمای امیال استعماری روسیه را در استفاده از مزدوران "جبهۀ ملی"  ثابت میسازد.  "جبهۀ ملی متشكل از منافقین مذهبی و چپی های متقلب است كه در استخدام شوروی سابق بودند. این دو جناح  افغانستان را به بربادی و تباهی كشانیدند.  حال كه هر دو جناح  در یك جبهۀ ضد ملی گرد آمده اند، از مدافعین پروپا قرص منافع روس در افغانستان بشمار میروند.  درینجا قابل تذكار میدانیم كه روسیه دقیقاً پالیسی شوروی را در  افغانستان دنبال میكند.  از یكسو با حكومت مركزی در كابل روابط نزدیك سیاسی برقرار ساخته، اما از سوی دیگر با جناح های مخالف حكومت در تماس نزدیك است.  روسیه در ناكامی حكومت مركزی در كابل مخفیانه نقش بازی میكند و از مزدوران جمعیتی ـ شورای نظاری درین خصوص استفاده می برد.

 

با در نطر داشت نكات  بالا، اهداف كلی امپریالیزم روسیه در افغانستان طور آتی خلاصه میگردد:

 

۱ .  تشویق فدرالیزم و تسلط بر مناطق شمال  و سر انجام تجزیۀ كشور

۲ .  تسلط بر منابع انرژی افغانستان

۳ .  جبران شكست سوسیال امپریالیزم شوروی به هر نحوی ممكن

۴ .  دامن زدن اختلافات قومی، زبانی و مذهبی غرض ناتوان ساختن هر چه بیشتر افغانها

۵ .  تضعیف حكومت مركزی در كابل

۶ .  احیای سلول های جاسوسی  كی جی بی  

۷ .  تحت فشار دادن و ناكام ساختن امریكا و ناتو

۸ .  استفاده از "جبهۀ ملی"  برای پشیبرد مقاصد سیاسی و استخباراتی و بی اعتبار جلوه دادن  افراد ملی گرا و ضد استعمار با برچسب زدن بر آنها

۹ .  همكاری با ایران در مقابله با امریكا و تقسیم افغانستان به مناطق  تحت نفوذ و استفادۀ مشترك از مزدوران داخلی

۱۰ . بازی آشكار با حكومت مستعمراتی  كابل، كمك پنهانی به طالبان و گروه های های مخالف حكومت مركزی

 

طوریكه مشاهده میشود،  روسیه افغانستان را رها نمیكند.  یك افغانستان اشغالی در حال كنونی میتواند بهترین طعمه برای شكار روسیه باشد.  عمال روسیه در افغانستان در تمام ساحات به نفع این كشور فعالیت دامنه داری را آغاز كرده اند.   قابل یادآوری است كه برهان الدین ربانی رهبر تنظیم منافقین جمعیت اسلامی و رهبر كنونی "جبهۀ ملی" بر طبق فرهنگ خیانت بوطن، با سرسپردگی خاص خودش روسیه را از پرداخت غرامات جنگی به افغانستان معاف نمود.  خاموشی و حتی رضایت سایر مذهبیون مانند نقیب، حضرت، محقق، خلیلی، سیاف و محسنی از حالت كنونی و حضور بیگانگان در كشور و همكاری این گروه با عمال روس، لكۀ ننگ ابدی  را بر چهره های ناپاك  و ضد ملی آنها  خواهد گذاشت.  اعضای شورای نظار بخاطر سپاس همیشگی به روس (شوروی سابق) در حمایت از آنها در دورۀ جهاد بر ضد مجاهدین اصیل و آماده ساختن شرایط برای  سهم بیشتر آنها  در آیندۀ افغانستان،  پشاپیش سایر گروه های متمایل به مسكو در حركت اند. همچنان نقش خائنانۀ  ناسیونالیست های کاذب و ضعیف النفس مانند احدی و شُركا در همكاری با یك نظام مستعمراتی و ضد ملی فراموش مردم آزادیخواه ما نخواهد شد.  پس می بینیم كه بازی های جدید سیاسی بین امریكا و روسیه، افغانستان را به میدان "بازی بزرگ"  جدید مبدل ساخته است. در نتیجه، افغانستان به یك كشور مستعمره، اشغال شده، فقیر و  نا امن تغیر شكل  داده  و در نتیجه روسیه به اهداف ستراتژیك خود خواهد رسید.

 

 با وجود این نا بسامانیها، من آیندۀ روشنی را در افق سیاسی افغانستان می بینم كه  آن ارادۀ  مردم آزادۀ كشور است كه بالاخره میهن را از اشغال بیگانگان نجات خواهد داد، مزدوران اجانب را  نابود خواهد ساخت و جامعه ای  ما را بسوی آزادی و رستگاری هدایت خواهد كرد.  امپریالیزم روس و یا هر امپریالیزم دیگری بحكم تاریخ كشور در زیر ضربات خرد كننده  ارادۀ آهنین مردم ما با سرشكستگی كامل  افغانستان را اجباراً  ترك خواهد كرد و مزدوران  داخلی آنها هم همراه با باداران بیرون مرزی به  قعر تاریخ فرو خواهند رفت